مقدمه مدل انگیزش کسب و کار (BMM)
بیایید با یک تکنیک که سالهاست در حال اجراست، شروع کنیم، اما به همان اندازه شناخته شده نیست که باید باشد – مدل انگیزش کسب و کار (BMM). اگر چه در ابتدا این مساله با گروه قوانین تجارت آغاز شد، که مسئولیت اصلی تبیین مفاهیم را بر عهده داشتند.
مدل انگیزش کسب و کار یا همان BMM (Businees motivation model) شکاف حیاتی را در زرادخانه تحلیلگر کسب و کار پر میکند. در حقیقت، این تکنیکی است که در ارتباط با چارچوب حمایتی مناسب (که در ادامه شرح خواهم داد) توانایی تجزیه و تحلیل کسب و کار را بالاتر از نگرانیهای فنی که اهمیت کمتری دارند، انجام میدهد. BMM به شما اجازه میدهد که یک پایگاه رسمی برای برنامه ریزی تغییرات کسب و کار – نه فقط پیاده سازی سیستمهای اطلاعاتی، بلکه هر نوع ابتکار عمل، پروژه یا سرمایه گذاری را داشته باشید. در واقع، یک مزیت کلیدی برای افراد فناوری اطلاعات با استفاده از BMM، این است که به طور مستقیم به سطوح بالای مدیریت کسب و کار تمرکز داشته و تجزیه و تحلیل را در آن سطح بالا قرار میدهد، نه در نگرانیهای فنی که از سطح پایینتری برخوردار هستند.
مطمئنا شما می گوئید، هیچ پروژه توسعه مدرنی قادر به در نظر گرفتن مسائل مربوط به کسب و کار نیست – در واقع، هیچ پروژه توسعه مدرنی نمیتواند مسائل مربوط به مدیریت کسب و کار را بر عهده بگیرد و باعث ایجاد انگیزش و توسعه کسب و کار شود.
ارتباط مدل انگیزش کسب و کار (BMM) با فناوری اطلاعات(IT)
هنگامی که پروژهها شامل عنصر فناوری اطلاعات باشند، اکثر اسناد «سطح بالا» مانند استراتژی، مزایا، الزامات، برنامه ریزی تغییرات و غیره مورد استفاده قرار میگیرند، پیشنهادات سیستم کامپیوتری را به خوبی مخفی میکنند. این ممکن است به این دلیل است که فناوری اطلاعات قلمرو آشنایی برای افرادی است که این اسناد را تهیه میکنند یا به این دلیل که تکنیکهای تجزیه و تحلیل کسب و کار اغلب از دنیای فناوری اطلاعات آمده و به این ترتیب IT گرا هستند. با این حال، نتیجه نهایی این است که بیشتر پروژههای مرتبط با فناوری اطلاعات تبدیل به پروژههای کاملا نرم افزاری فناوری اطلاعات میشوند و در نتیجه نمیتوانند مزایای کسب و کار را به صورت کامل که وعده داده شده بودند، ارائه دهند.
مسئولیت تحلیلگران کسب و کار است که در مرحله اولیه برای مقابله با این وضعیت درگیر شوند – و این کار تاثیر به سزایی برای افزایش اعتبار خود خواهد داشت، زیرا آنها بعد از آن تبدیل به عوامل تغییر کسب و کار خواهند شد بهتر از معماران سیستم کارخانهای و متخصصین برنامه نویسی. اکثر تحلیلگران کسب و کار امروزه، در واقع “تحلیلگران سیستم” هستند، که در واقع جایگاه مناسبی نه برای کار حرفهای خودشان و نه برای کسب و کار نیست.
مدل انگیزش کسب و کار (BMM) چگونه کمک میکند؟
مدل انگیزش کسب و کار (BMM) متامودلی را فراهم میکند که با آن میتوانید “سرانجام” (چشم انداز، اهداف و مقصود) یک تغییر تجاری پیشنهادی را همراه با “معنی” به آن اهداف – ماموریت، استراتژی (با تاکتیکهای مرتبط) و سیاستها (همراه با قوانین) – و “ارزیابان” که “ارزیابیها” تحرک، هدایت و کنترل کار درگیر را دارند. چیزهای ساده اما قدرتمند. تجربه شخصی من با مدل انگیزش کسب و کار (BMM) این است که آن فقط مقدار مناسب دقت را فراهم میکند – به اندازه کافی برای کمک به درک، اما نه بیش از حد برای جلوگیری از استفاده انعطاف پذیر در شرایط مختلف.
شما میتوانید تکنیکهای تجزیه و تحلیل را اتخاذ کنید و یافتههای خود را با استفاده از هر پردازشگر یا صفحه گسترده مستند کنید.
نتیجه
با وجود ارزش بالقوه ارائه شده توسط مدل انگیزش کسب و کار (BMM) به شرکت ها، به صورت انواع و اندازههای مختلف، استفاده از آن بسیار کند است. بعضی افراد آن را گیج کننده میدانند – برای مثال، چشمانداز بازخورد در اطراف تاثیرگذاران و ارزیابیها وجود دارد و مدل انگیزش کسب و کار (BMM) را به پروژههای موجود اضافه می کند.
فقدان اسناد توضیحی خوب باعث شده فناوری خبره از تجربه خود برای مشاوره به کسب و کارها جهت راه اندازی مدل انگیزش کسب و کار (BMM) خودشان کمک کند تا از نگرانیهای آنها در این راستا بکاهد.